جدول جو
جدول جو

معنی طمع دربستن - جستجوی لغت در جدول جو

طمع دربستن
حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن، طمع کردن
تصویری از طمع دربستن
تصویر طمع دربستن
فرهنگ فارسی عمید
طمع دربستن
(خوَشْ /خُشْ نُ / نِ / نَ دَ)
رجوع به طمع بستن شود: روباه... طمع دربست که گوشت و پوست او فراخور آواز باشد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طمع بستن
تصویر طمع بستن
به طمع افتادن، حرص ورزیدن، زیاده خواهی، طمع کردن
توقع داشتن، انتظار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ مَ نِ شُ دَ)
طمع دربستن. طمع کردن. آزمند گردیدن. طمع افتادن. طمع آمدن. حریص گردیدن:
بر در میرتو ای بیهده بستی طمعی
از طمع صعب تر آن را که نه قید است و نه بند.
ناصرخسرو.
طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از طمع در بستن
تصویر طمع در بستن
حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طمع بستن
تصویر طمع بستن
آزیدن حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
امید داشتن، امیدوار بودن، توقع داشتن، چشم داشتن، بیوسیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد